7 خواص کاربردی و درمانی نارنگی شاید تا امروز نارنگی را تنها بهعنوان یک میوه خوش آب و رنگ و خوشمزه میشناختید اما با مطالعه این نکات خواهید دید که این میوه در برخی شرایط بحرانی میتواند مانند دارویی شفابخش به کمک شما بیاید. *افرادی که دچار مسمومیت با الکل میشوند میتوانند این مسمومیت را با نوشیدن آب نارنگی یا خوردن نارنگی تازه برطرف کنند. خاصیت سمزدایی نارنگی به بیمار کمک میکند تا خیلی سریع بر مسمومیت و ضعف خود غلبه کند. *اگر به فشار خون مبتلا هستید، نوشیدن آب نارنگی تازه یا افزودن میوه خشک شده آن به غذا به بیمار کمک میکند تا فشار خون خود را کاهش داده و آن را کنترل کند. *افرادی که نیاز به دریافت پتاسیم بیشتری دارند میتوانند از طریق میوه نارنگی، پودر نارنگی یا آب این میوه زمستانی میزان پتاسیم مورد نیاز خود را جبران کنند. *پوست خشک شده نارنگی یکی از مفیدترین بخشهای این میوه زمستانی برای بهبود سرفههای روزهای سرد زمستانی است.
چرا تأثیر توسل کم شده است؟
چرا با وجود برکات فراوان توسّل، آثار و برکات ارزشمند ناشی از توسّل کمتر از گذشته مشاهده میشود؟ در زمانهای قبل، مجالس عزاداری، بسیاری از دردهای بیدرمان را شفا میداد. مردم به طور جدّی به اهل بیت«سلاماللهعلیهم»، متوسّل میشدند و نتیجه جدی هم میگرفتند. باید ببینیم چرا اثرگذاری مجالس عزاداری و عزیمت مردم به مشاهد مشرّفه، مثل سابق نیست؟
چرا با وجود اینگونه توسّلات، مردم گرفتارند و دردهای ناعلاج شیوع فراوانی دارد؟ گناه، مانع بهرهمندی از اثرات توسّل طبق تصریح قرآن کریم، گناه اجتماعی، مانع بزرگی برای نزول رحمت پروردگار متعال به شمار میرود. بر این اساس، ملّت گناهکار، لیاقت برخورداری از برکات ناشی از توسّل را ندارند و به ناچار باید عذابی که در اثر رواج گناه فراهم کردهاند، بچشند. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»[1]؛ به سبب اعمال مردم ، فساد در خشکی و دریا آشکار شد تا به آنان جزای بعضی از کارهایشان را بچشاند ، باشد که بازگردند. مفاسد اجتماعی در اثر رواج گناه و کردار ناشایست در جامعه ظهور مییابد و موجب پدید آمدن دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی در بین مردم میشود و زندگی مردم را با بیبرکتی، مضیقه و تنگی معیشت مواجه میسازد. شیوع فساد و ترویج فحشاء، گرفتاری و عذاب دنیا و آخرت را به همراه خواهد داشت و عواملی همچون توسّل نیز با کارآیی شگفتانگیزی که دارد، مانع آن عذاب دردناک نخواهد شد. حتی افراد شایسته در چنین جامعهای ناچارند در آتشی که اهل معصیت برافروختهاند، بسوزند. «إِنَّ الَّذینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»[2]؛ برای کسانی که دوست دارند در باره مؤمنان تهمت زنا شایع شود، در دنیاو آخرت عذابی دردآور مهیاست خدا می داند و شما نمی دانید. بیبند و باری، بیحیایی، بیعفّتی و بیغیرتی در کوچه و بازار مسلمین، نفوذ غنا، موسیقی و فیلمهای مبتذل در خانهها، رواج ربا، رشوه و حیلهگری در امور اقتصادی و فراموش شدن فضایلی همچون صداقت و امانتداری، تأثیر به سزای توسّل را محو مینماید. در روایات آمده است که ملائکه در خانهای که آلات موسیقی یا شراب یا آلات قمار در آن وجود داشته باشد، وارد نمیشوند، دعای اهل آن خانه مستجاب نمیگردد و آن خانه و اهل آن برکت ندارند.[3] رحمت امام حسین«س» و برکات عزاداری و توسّل نیز از ملّتی که مرتکب گناهان اجتماعی شده و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، قطع میشود. جامعهای که افراد آن به نماز اهمیت ندهند و به همدیگر رسیدگی نکنند، دروغ،ریا و تظاهر در بین آنان رایج باشد، ایثار، گذشت، صداقت، امانتداری،وفای به عهد و سایر فضایل حسنه اخلاقی را فراموش کرده باشند و به رذایل ناپسند اخلاقی رو آورده باشند،آن جامعه نمیتواند از آثار توسّل و از رحمت اباعبدالله الحسین«س» بهرهمند گردد وقتی موسیقی و غنا و بالاخره زد و بند شهوت، از طریق ماهواره یا تلویزیون و نظایر آن خانه یا جامعهای را فرا بگیرد، هنگامی که ربا، با چنگ زدن به حیلههای شرعی، جایز شمرده شود و درآمد افراد بر ربا دادن یا رباگرفتن استوار باشد، اختلاف در جامعه فراگیر می شود، برکت از اموال مردم میرود، دعای افراد مستجاب نشده و توسّل نیز تأثیر به سزا نخواهد داشت. مردم در چنین وضعیتی پول و درآمد دارند، اما پول آنان برکت ندارد و صرف گناه و تجمّلگرایی میشود و پروردگار عالم آن جامعه را غضب میکند. در ابتدای دعای کمیل از خداوند درخواست میکنیم گناهانی که مانع استجابت دعا یا موجب نزول بلا میشود را بیامرزد. «... اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء...» [4] خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: یا رسول الله ملّتی را مثال بزن که از نعمتها و برکات الهی برخوردار بودند، در امنیت کامل به سر میبردند و از آسمان و زمین برای آنان رحمت و نعمت میبارید. امّا گناه کردند و امنیت آنان به ناامنی و نعمتهایشان به نقمت مبدّل شد. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا یصْنَعُونَ»[5] ؛ خدا قریه ای را مثل می زند که امن و آرام بود ، روزی مردمش به فراوانی از هر جای می رسید اما کفران نعمت خدا کردند و خدا به کیفر اعمالشان به گرسنگی و وحشت مبتلایشان ساخت . سپس میفرماید: خداوند آنان را گرفتار نکرد، بلکه اعمال خودشان برکت، امنیت و رفاه را برد و بیبرکتی و گرفتاری برای آنان پدید آورد. «بِما كانُوا یصْنَعُونَ»رحمت امام حسین«سلاماللهعلیه» و برکات عزاداری و توسّل نیز از ملّتی که مرتکب گناهان اجتماعی شده و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، قطع میشود. جامعهای که افراد آن به نماز اهمیت ندهند و به همدیگر رسیدگی نکنند، دروغ، ریا و تظاهر در بین آنان رایج باشد، ایثار، گذشت، صداقت، امانتداری، وفای به عهد و سایر فضایل حسنه اخلاقی را فراموش کرده باشند و به رذایل ناپسند اخلاقی رو آورده باشند، آن جامعه نمیتواند از آثار توسّل و از رحمت اباعبدالله الحسین«سلاماللهعلیه» بهرهمند گردد. در واقع چنین ملّتی یک سدّ محکم در برابر نزول رحمت الهی ساختهاند و اجازه نمیدهند برکات ناشی از توسّل به اهل بیت«سلاماللهعلیهم» از آن سد عبور کند. در زیارات مربوط به امام حسین«سلاماللهعلیه» میخوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[6] یعنی به آن امام بزگوار عرض میکنیم: شما کربلا آمدید و شهید شدید تا نماز زنده شود، عمل به قانون مواسات و دستگیری از دیگران رایج گردد و امر به معروف و نهی از منکر، احیا گردد. حال اگر در اجتماع، به نماز اهمیت لازم داده نشود، مساجد در وقت نماز، خلوت و سایر اماکن شلوغ باشد و به جای رسیدگی به مستمندان، به تجمّلگرایی پرداخته شود، چگونه میتوان انتظار داشت با توسّل و با عزاداری، رفع گرفتاری شود و بیماریهای ناعلاج درمان گردد؟ همانطور که قبلاً نیز مکرراً متذکر شدهایم، گریز از علمای ربّانی و خلوت شدن مساجد و مجالس مذهبی، بر اساس روایتی از نبی گرامی«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»، سه مصیبت و سه بلای خانمان سوز به همراه دارد؛ اوّل آنکه برکت از اموال مردم برداشته میشود، دوّمین مصیبت، تسلّط افراد شرور و ستمکار است و سوّمین و مهمترین بلا، این است که چنین افرادی بدون ایمان از دنیا میروند. «یخرجون من الدّنیا بلا ایمان»[7] امروزه بسیاری از مساجد و مجالس عزاداری خلوت است و هنگام شام دادن شلوغ میشود که نوعی اهانت به آن مجالس به شمار میرود. این توهینها، مانع بهرهگیری از آثار و برکات روضهها میشود. وقتی جامعه نتواند از برکات توسّل بهرهمند شود، آنگاه گناه و آتش سر تا پای آن را فرا میگیرد. قرآن کریم گناه دوستیابی بین دو نامحرم را نظیر گناه اعمال منافی عفّت بیان میکند و میفرماید: زن شایسته، زنی است که بیعفّتی نمیکند و دوست نامحرم هم ندارد و مرد شایسته نیز کسی است که اهل زنا نیست و دوست نامحرم هم ندارد. «مُحْصَناتٍ غَیرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»[8] ؛ پاکدامن باشند نه زناکار و نه از آنها که به پنهان دوست می گیرند «مُحْصِنینَ غَیرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ»[9] ؛ در روایات میخوانیم: وقتی بیعفّتی، بیغیرتی و زنا در جامعه زیاد شد، سکته و مرگ ناگهانی و دردهای ناعلاجی مثل ایدز و سرطان، در آن جامعه زیاد میشود. وقتی از ابّهت حیا، عفّت، غیرت و عصمت در جامعه کاسته شود و در مقابل، قبح بیعفّتی و بیغیرتی از بین برود، آنگاه توسّلها تأثیر ندارد و بی برکتی، گرانی، فقر، فلاکت و احتیاج، جامعه را میگیرد. تأثیر به سزای توسّل، در صورت مراعات تقوا بر اساس تصریح قرآن کریم، پیامبران الهی نظیر حضرت نوح و حضرت شعیب«علیهماالسّلام»، به پیروان خود وعده میدادند که در صورت مراعات تقوا، از نعمتهای فراوان، من جمله فرزندان صالح و بابرکت و باران رحمت الهی برخوردار میشوید. اگر گناه در اجتماع نباشد، توسّلها، دعاها و مناجات و راز و نیاز با خدا، به زندگی، اولاد و اموال آدمیان برکت میبخشد و ضمن بهرهمندی از یک زندگی سالم و عاری از غم، غصه، اضطراب و نگرانی، گرفتاریها و مشکلات آنان از راهی که گمان نمیبرند، برطرف میشود و رزق مادی و معنوی برخوردار میگردند. در روایات میخوانیم: وقتی بیعفّتی، بیغیرتی و زنا در جامعه زیاد شد، سکته و مرگ ناگهانی و دردهای ناعلاجی مثل ایدز و سرطان، در آن جامعه زیاد میشود. وقتی از ابّهت حیا، عفّت، غیرت و عصمت در جامعه کاسته شود و در مقابل، قبح بیعفّتی و بیغیرتی از بین برود، آنگاه توسّلها تأثیر ندارد و بی برکتی، گرانی، فقر، فلاکت و احتیاج، جامعه را میگیرد «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً، وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ»[10]؛ و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بیرونشدنى قرار مىدهد. از جایی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد . زندگی سالم، رفاهی، بانشاط و با امنیت کامل، در پرتو رعایت تقوا نصیب افراد و جوامع انسانی میشود. به عبارت دیگر، اگر جامعهای متّقی شد، برکت از آسمان و زمین برای آن جامعه نازل میشود و خشکسالی، فقر فردی، فقر اجتماعی و نگرانیهای گوناگون در آن جامعه یافت نمیشود. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»[11] شیعه واقعی و خالص کیست؟ شیعه خالص کسی است که همراه با رعایت تقوا، توسّل داشته باشد. چنین توسّلی حتماً نتیجه خواهد داشت. اساساً شیعه حقیقی سه شرط دارد: اوّل آنکه اعتقاد قلبی به تشیع داشته باشد، دوّم آنکه شعار تشیع داشته باشد، یعنی به توسّل، عزاداری و نظایر آن اهمیت بدهد و شرط سوّم اینکه مطیع اهل بیت«سلاماللهعلیهم» باشد. کسی که یکی از این سه شرط را نداشته باشد، شیعه واقعی نیست و تشیع او ناقص است. قرآن کریم در سوره ماعون، از چنین کسی سلب اسلام و تشیع کرده است و میفرماید: «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ، الَّذینَ هُمْ یراؤُنَ ، وَ یمْنَعُونَ الْماعُونَ»[12] وای به آن نامسلمانی که در وقت نماز به نماز اهمیت نمیدهد و در وقت نماز به دنبال کار دیگری است، وای به آن نامسلمانی که تظاهر دارد و صمیمیت، واقعیت و حقیقت ندارد، وای به آن نامسلمانی که میتواند گره از کار کسی بگشاید و نگشاید. اگر به راستی هر سه شرط در زندگی شیعیان باشد، یعنی اعتقاد به امامت و ولایت امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» داشته باشند و آن حضرت را تا سر حدّ عشق دوست داشته باشند، از نظر شعار هم عالی باشند و در عمل نیز پیرو آن امام بزرگوار باشند، آنگاه توسّل و عزاداری آنان مثمر ثمر و مفید فایده خواهد شد و از برکات بیبدیل آن بهرهمند میگردند. پینوشتها 1. روم / 41 2. نور / 19 3. إرشاد القلوب، ج 1، ص 174: «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِكَةُ بَیتاً فِیهِ خَمْرٌ أَوْ دَفٌّ أَوْ طُنْبُورٌ أَوْ نَرْدٌ وَ لَا یسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ یرْفَعُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَرَكَة» 4. مصباحالمتهجد، ص 844 5. نحل / 112 6. کامل الزیارات، ص 203 7. جامع لاخبار، ص 130 8. نساء / 25 9. مائده / 5 10. طلاق / 3-2 11. اعراف / 96 12. ماعون / 7-
فلسفه حجاب در نماز چیست؟
خدا كه با همه محرم است! با توجه به این كه خداوند متعال علیم و حكیم است، پس یكایك احكام، حكمت خاصى دارند، ولكن پى بردن به آن اسرار، براى ما هم، میسر نیست و هم، چندان مفید نیست چه این كه با علم محدود ما از نیازها، استعدادها و نیز راه رفع نیازهاى واقعى و شكوفا كردن استعدادها به نحو صحیح و بدون مخاطرات جسمى و روحى، مادى و معنوى، چگونه مىتوان چنین ادعایى نمود. علاوه بر این كه اساس در این احكام، فراخوان بشر به تعبد و اظهار بندگى در مقابل حضرت پروردگار است. البته چه بسا ممكن است آگاهى به این اسرار و حكمتها حداقل در بعضى افراد، موجب تقویت انگیزه آنها در پیروى از آن دستورات شود به همین جهت در صدد كنكاش از اسرار و حكمتهاى احكام مىكنند. به هر صورت حجاب و پوشش بانوان در نماز، علل و فلسفههاى متعددى دارد؛ از جمله: الف. این خود نوعى تمرین مستمر و روزانه براى حفظ حجاب مىباشد و یكى از عواملى است كه در پاسداشت دائمى پوشش اسلامى زن و جلوگیرى از آسیبپذیرى آن، نقش مهمى ایفا مىكند. ب. وجود پوششى یك پارچه براى تمام بدن و داشتن پوششى مخصوص براى نماز، توجه و حضور قلب انسان را بیشتر مىكند و از التفات ذهن به تجملات و چیزهاى رنگارنگ مىكاهد و ارزش نماز را صد چندان مىكند. داشتن پوشش كامل در پیشگاه خداوند، نوعى ادب و احترام به ساحت قدس ربوبى است. از این رو براى مرد نیز در بر داشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است و همین ادب حضور در پیشگاه الهى زمینهساز حضور معنوى و بار یافتن به محضر حق مىشود. ج. داشتن پوشش كامل در پیشگاه خداوند، نوعى ادب و احترام به ساحت قدس ربوبى است. از این رو براى مرد نیز در بر داشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است و همین ادب حضور در پیشگاه الهى زمینهساز حضور معنوى و بار یافتن به محضر حق مىشود. افزون بر آن، حكم پوشش در نماز، با حفظ حجاب در برابر نامحرم تفاوتهایى دارد و با آن قابل مقایسه نیست؛ مثلاً پوشاندن روى پا در برابر نامحرم واجب است؛ ولى در نماز - بدون حضور نامحرم - واجب نیست. سؤال: اگر خدا جنسیت ندارد، چرا باید در نماز پوشش داشته باشیم؟ جواب: پاسخ این سؤال طی مراحل زیر بیان میشود: 1. خداوند خالق جنس مذکر و مؤنث است(1) و نسبت به خداوند جنسیت معنی ندارد و از طرفی، عالم محضر خداست و به نهان و آشکار مخلوقات آگاه و بیناست.(2) پس لزوم رعایت حجاب در نماز به خاطر نامحرم و یا مذکر بودن خداوند نیست. 2. رعایت حجاب در نماز و غیر نماز، فقط بر زنها واجب نیست، بلکه حفظ حجاب در محدوده معین بر مردان و زنان هر دو لازم است؛ مثلاً پوشانیدن عورت و بعضی قسمتهای بدن از دید انسانهای دیگر بر مردان و زنان واجب است. همچنین نماز خواندن با بدن برهنه در مردان و زنان هر دو موجب بطلان نماز است. بنابراین، رعایت حجاب برای انسانها گاهی به خاطر وجود انسانهای نامحرم است و گاهی به خاطر صحت عبادت است که در بعضی موارد هر دو علّت با هم جمع میشوند، مثل نماز خواندن در حضور اشخاص نامحرم و گاهی فقط به خاطر صحت عبادت است، مثل نماز خواندن در اتاق در بسته و تنها . اختلاف بعضی شرائط این دو حالت، بهترین گواه بر مطلب است؛ مثلاً طهارت و مباح بودن لباس در نماز شرط است، اما در حفظ حجاب از نامحرم شرط نیست. خداوند خالق جنس مذکر و مؤنث است و نسبت به خداوند جنسیت معنی ندارد و از طرفی، عالم محضر خداست و به نهان و آشکار مخلوقات آگاه و بیناست. پس لزوم رعایت حجاب در نماز به خاطر نامحرم و یا مذکر بودن خداوند نیست. 3. اهداف، حکمتها و فوائدی که از رهگذر انجام دستورات الهی به انسان میرسد، متناسب با ساختار وجودی اوست که مرکب از بعد مادی و معنوی، یعنی جسم و روح است و دستورات الهی زمینه را برای سعادت دنیایی و اخروی آماده میکند. پس اگر در موردی به منافع مادی یک عمل پینبردیم، دلیل بر بیهدفی و ناقص بودن آن عمل نیست و از آنجا که عقل و فهم آدمی مانند اصل وجودش محدود است، پس به فوائد و حکمتهایی که خالق نامحدود وضع کرده، به طور کامل پی نخواهد برد، مگر اینکه معصومین علیهمالسلام از زبان وحی خبر دهند. بنابراین، آنچه را که ذیلاً به عنوان حکمت و فائده حجاب در حال نماز ذکر میکنیم، تنها گوشهای از فوائد و حکمتهاست و اگر در موردی به حکمت و هدف دستوری پی نبردیم، بینیاز از انجام آن نمیشویم، بلکه بعضی عبادات تعبدی محضاند؛ یعنی مأمور به انجام آن هستیم؛ چون خدای حکیم و علیم که خواهان سعادت و کمال انسانهاست، امر فرموده؛ چنان که اگر پزشک ماهر امر به خوردن دارویی کند، هر چند حکمت آن را ندانیم، انجام میدهیم. با توجه به نکات فوق، به ذکر چند فائده و حکمت برای حجاب در نماز بسنده میکنیم: اول: انسان در حال عبادت در حضور خاص خداوند و در حال راز و نیاز است. در چنین حالی مناسب است بهترین لباس را بپوشد که برای زن همان پوشش کامل است که نشانه عفت و پاکدامنی او میباشد و بهترین حالات او را منعکس میکند و برای مرد هم علاوه بر اینکه پوشش عورت لازم است، مناسب است لباسهای خود (رداء و عباء) و عمامه را بپوشد.(3) سر وقت نماز خواندن، رو به قبله بودن، پوشش کافی و ... هر چند نسبت به خداوند فرقی نمیکند، اما نسبت به انسان و سیر مراحل تکامل و تربیتش خیلی مهم است و هدف تکلیف نیز همین است. دوم: نوع عبادات، در قالب و آداب ظاهری و شرائط خاصی عرضه شده که هر کدام علاوه بر اهمیت و سازندگی ظاهرشان در شخصیت انسانی، باطن و اسراری هم دارند که اهل دل به ویژه اولیاء الهی از این ظواهر عبور میکنند. امامان معصوم علیهمالسلام در فرصتهای مناسب به اندازه استعداد و توان درک مخاطبین پرده از اسرار این شعائر و مناسک و عبادات برداشتهاند. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «جامه برای مؤمنان نعمتی از جانب خداوند است که مواضع شرمگاه بدن با آن پوشیده میشود ... و چون آن را میپوشی، تو را به خودپسندی و ریا و خودآرایی و فخر فروشی و بزرگمنشی وادار نکند ... پس چون جامهات را پوشیدی، به یاد آن باش که خدای تعالی گناهان تو را با رحمتش پوشانده، و لباس صدق و راستی را بر خود بپوش؛ همانگونه که پیکر ظاهر خود را با جامهات پوشاندی و باید باطنت در پوشش ترس و ظاهرت در پوشش اطاعت باشد! این نعمت خداوند که لباس فرستاد تا عورت ظاهریات پوشیده بماند، باید مایه عبرت تو شود تا با لباس توبه، عورتهای باطنی خود را بپوشانی و هیچ کس را به عیبش رسوا نکنی... .»(4) پی نوشت ها: 1. یس / 36: «سُبْحانَ الَّذی خَلَقَ الْاَزْواجَ کُلَّها»؛ «منزه است کسی که تمام زوجها را آفرید.» 2. انعام / 103: «لَا تُدْرِکُهُ الْاَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْاَبْصَارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ»؛ «چشمها او را نمیبینند، ولی او همه چشمها را میبیند و او بخشنده و آگاه است.» 3. پاسخ به پرسشهای مذهبی، آیة اللّه سبحانی و آیة اللّه مکارم شیرازی؛ مدرسه امام علی علیهالسلام ، چاپ اول، ص 309. 4. سر الصلوة، امام خمینی رحمهالله ، تصحیح احمد فهری، پیام آزادی، مرداد 1360، تهران، ص 83. جهت مطالعه بیشتر، ر. ک: زن در آینه جلال و جمال، جوادی آملی، ص 437؛ رسایل حجابیّه، رسول جعفریان، بخش حکمت و فوائد حجاب؛ حجاب، شهید مطهری، تمام کتاب؛ سر الصلوة، امام خمینی رحمهالله ، ص 80 به بعد. مجله حوزه مبلغان؛
پدیدآورنده: رحیم لطیفی،
زن باید کاملا درک کند که حجاب تنها مربوط به او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر میکنم حجاب تنها مربوط به مرد هم نیست تا مرد بگوید من راضیم (که بد حجاب باشی)حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند .حجاب زن حقی الهی است لذا می بینید در جهان غرب و در کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن شوهرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام میکند اما در اسلام اینچنین نیست (بلکه این زن باید حد بخورد اگرچه شوهرش به آلوده بودن او رضایت بدهد)حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد و نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می باشد همه اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نمیشود چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است
لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم ...عصمت زن حق الله است و به کسی ارتباط ندارد
زن در آیینه جلا و جمال.ص.437
سه نفر در تقسیم هفده شتر با هم مخاصمه کردند سهم یکی نصف دیگری ثلث و سومی یک نهم شترها بود و هیچ یک راضی به کشتن شتر یا فروش سهم خود به دیگری نبود برای حل مشکل خدمت امام علی (ع) آمدند.حضرت فرمود :آیا راضی می شوید یک شتر از خودم به آنها اضافه نمایم تا سهام هر کدام متعادل شود؟ گفتند آری. حضرت هجده شتر را بین آنها تقسیم کرد به یکی نه شتر و به دیگری شش شتر و به سومی دو شتر داد و شتر خود را هم بر گردانید.
گرگی پاره استخوانی بلعید و در گلویش خزید مرغی سر در حلق گرگ کرد تا استخوان را بیرون آورد سپس از گرگ مطالبه ی حق الزحمه کرد گرگ گفت چقدر بی حیا هستی سرت را در دهان من فرو بردی و سالم بیرون آوردی اجرت هم می خواهی؟
گویند سگ گله ای بمرد چون صاحبش خیلی آن را دوست داشت او را در یکی از قبر های مسلمین دفن کرد خبر به قاضی شهر رسید دستور داد او را احضار کنند و بسوزانند زیرا او سگ خود را در قبرستان مسلمین به خاک سپرده است وقتی او را دستگیر کردند و نزد قاضی آوردند گفت ای قاضی این سگ وصیتی کرده که می خواهم به شما عرض کنم تا بر ذمه ی من چیزی باقی نماند قاضی پرسید وصیت چیست ؟ آن مرد گفت هنگامی که سگ در حال مردن بود به او اشاره کردم که همه ی این گوسفندان از آن توست پس وصیت کن که آنها را به چه کسی بدهم . سگ به خانه ی شما که قاضی شهر هستید اشاره کرد اینک گله ی گوسفندان حاضر وآماده و در اختیار شماست قاضی با تاثر وتاسف گفت علت فوت مرحوم سگ چه بود؟ آیا به چیز دیگری وصیت نکرد ؟ خداوند به نعمات اخروی بر او منت نهد و تو نیز به سلامت برو . چنانچه آن مرحوم وصایای دیگری داشت ما را آگاه گردان تابه آن عمل کنیم به این ترتیب چوپان از مرگ نجات یافت.
شبث بن ربعی یکی از شرکت کنندگان درفاجعه ی کربلاست که به دلیل دست زدن به این جنایت و پلیدی های دیگر شهرت خاصی دارد شبث از نظر شخصیتی فردی هزار چهره منافق وسنگ دل بود که به هیچ یک از اصول اخلاقی پایبند نبود. وی مدتی اذان گوی پیامبر دروغی "سجاح"بود سپس اسلام آورد آن گاه در قتل عثمان شرکت کرد سپس جزء یاران امام علی (ع) شد و بعد از آن جزء خوارج شد و علیه امام علی(ع) جنگید آن گاه توبه کرد ولی پس از مدتی در قتل امام حسین (ع) شرکت کرد و سرانجام در قتل مختار مشارکت داشت وی از جمله کسانی بود که نامه ی دعوت از امام حسین (ع)را امضا کرده ولی در کربلا امیری پیاده نظام لشکر عمر بن سعد را بر عهده داشت.
امام صادق (ع) فرمود:در مسواک 11 خصلت است.
1.پاکیزه کننده ی دهان
2.جلا دهنده ی چشم
3.خشنودی خداوند متعال
4.سفیدی دندانها
5.از بین برنده ی بوی بد دهان
6.لثه را محکم
7.اشتها را زیاد
8.بر طرف کننده ی بلغم
9.حافظه را زیاد
10.نیکی را دو چندان
11.فرشتگان را مسرور میکند.
کسی می خواست به سفر برود به حاتم اصم گفت مرا شفارشی کن حاتم گفت:
1.یار خواهی خدا بس است
2.همراه خواهی کرام الکاتبین بس است
3.عبرت خواهی دنیا بس است
4.مونس خواهی قرآن بس است
5.کار خواهی عبادت خدا بس است
6.موعظه خواهی مرگ بس است..
و اگر اینها تو را بسنده نیست دوزخ تو را بس است.