صلوات بر اهل بیت پیامبر صلیالله علیه واله وسلم چه فایدهای دارد؟ آنها به درود و صلوات ما نیازی ندارند؟! حتما این سوال برایتان پیش آمده است و بعید نیست جوابهایی نیز برای آن جسته اید اما جوابی که آیت الله جوادی آملی از استاد خویش علامه طباطبایی آورده است بیاز زیبا و خواندنیست. ببینید !
مرحوم علامه طباطبایی در پاسخ به فردی که از ایشان چنین پرسیده بود، با بیان لطیفی فرمودند: نخست اینکه ما با صلوات چیزی از خود اهدا نمیکنیم، بلکه به خدا عرض میکنیم و از او میخواهیم که بر پیامبر و خاندانش رحمت ویژه بفرستد.دوم اینکه گرچه این خاندان به صلوات ما احتیاجی ندارند؛ ولی به خدای سبحان نیازمند هستند و فیض الهی باید به صورت دائم بر آنها نازل شود. ما با این صلوات، در واقع خود را به این خاندان نزدیک کردهایم؛ برای مثال اگر باغبانی در باغی که همه گلها و میوههایش ملک صاحب باغ است، کار میکند و از صاحب باغ حقوق میگیرد، روز عید دستهای از گلهای باغ تهیه کند و به حضور صاحب باغ ببرد، آیا عمل او موجب نزدیکی به صاحب باغ نمیشود؟ این عمل نشانه ادب باغبان است. صلوات هم ادب ما را ثابت میکند، در غیر این صورت ما از خود چیزی نداریم، بلکه از خدای سبحان مسئلت میکنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید که همین عرض ادب موجب تقرب ما میشود.
نسیم اندیشه، آیت الله جوادی آملی
هر وقت به من می گویند :"الهی پیر شی!"یک جوریم می شود.نمیدانم پیری چه شکلی است،اما می دانم اگر این پیر شدن به زندگی کردنم نیرزد،هیچ به درد نمی خورد.چند وقت پیش ،داستانی می خواندم از زندگی "جابر بن عبدالله انصاری".مردی که بسیار پیر شد و از این پیر شدنش راضی بود. *************** پیامبر (صلی الله و علیه و آله)زنده بود و زندگی می کرد.امام حسین(علیه السلام)هنوز کوچک بود.داشت یک گوشه بازی می کرد.پیامبر به نوه اش نگاه می کرد.کسی نمی داند که آیا آن وقت که به شیرینی های نوه اش نگاه می کرد،به اتفاق روز عاشورا هم فکر کرد یا نه!کسی حالت چشم های پیامبر را در آن وقت یادش نیست.کسی نمی داند که آیا آن در گلوی پیامبر بغضی هم بود یا نه.اما می دانیم که یکی از انصار به دیدن پیامبر آمد.نامش جابر بن عبدالله انصاری بود.آمده بود پیامبر را ببیند و دلش باز شود.جابر بن عبدالله همان مردی است که امروز از پیامبر درباره زندگی اش چیز عجیبی می شنود.
پیامبر به جابر می فرمایند:"تو آنقدر زنده می مانی که حسین بزرگ می شود.خداوند به او پسری می دهد که نامش علی است.تو آنقدر زنده می مانی که علی بزرگ می شود و خداوند به او پسری می دهد که شکافنده علم هاست.محمد باقر است!تو سلام من را به او برسان!"و جابر بن عبدالله آنقدر زنده می ماند که سلام پیامبر را به او برساند.! *************** جابر بن عبدالله زنده بود .پیامبر دیگر نبود.جابر با یکی از دوستانش داشت به زیارت می رفت.توی راه ، با هم از روزهای رفته حرف می زدند.جابر پیر بود.به رود فرات رسیدند.جابر و دوستش در فرات غسل کردند.تنشان مثل دلشان باید پاک می بود.آخر داشتند به دیدن یک آدم بزرگ می رفتند.آدم بزرگی که دیگر نبود.آدم بزرگی که چهل روز از نبودنش گذشته بود.اربعینش رسیده بود. آن پسر کوچک که داشت توی کوچه بازی می کرد و به پدربزرگش لبخند می زد و شیرین زبانی می کرد،بزرگ شد.شد امام حسین(علیه السلام)!...و یک روز با صمیمی ترین دوستانش در یک صحرای بزرگ یه قصه عجیب آفرید.قصه اش بر سر زبانها افتاد.همه وقتی نامش رغا می شنیدند،آه می کشیدند.جابر هم آه می کشید.در حالیکه تن و بدنش را در فرات می شست و صلوات می فرستاد.کسی نمی داند که جابر آن لحظه به چه فکر می کرده.حتما چشم های معصوم حسین را یادش بود که هنگام بازی دیده بود.یا وقتی که می دوید در آغوش پیامبر و سرش را بر شانه های پیامبر می گذاشت.جابر و دوستش به راه افتادند و رفتند زیارت امام حسین.راز پیری جابر شاید همین بود.اینکه اولین مردی باشد که که حضرت را بعد از شهادتشان زیارت کند.جابر بغض داشت.کسی چشم های جابر را نمی دید وقتی که داشت به امام حسین نزدیک می شد.اما چه کسی می تواند بگوید که اولین زایر کسی که آنطور غم انگیز شهید شده بود،از چشم هایش فرات نمی بارید و در سینه اش کربلا نبود؟ اینکه جابر در چهلمین روز شهادت امام حسین به زیارتن ایشان رفت،یک رسم شد.رسمی ماندگار.برای همین هم امروز وقتی نام حضرت می آید،خیلی ها هوای زیارت به سرشان می زند.دلشان می خواهد بروند جایی که یادشان بیفتد دنیا شش گوشه مهربان دارد که دست به هر گوشه اش بزنی ،دلت طلا می شود!
منبع:ویژه نامه دوچرخه
* با محبت نگاه کردن فرزندان به پدر و مادر، عبادت است. (حضرت محمد (ص))
* خوشرویی مؤمن، بهشت را بر او واجب می کند. (حضرت زهرا (س))
* کارهای خوبت را هرگز زیاد مپندار و گناهانت را هیچ وقت کم مشمار. (حضرت علی (ع))
* تعجب می کنم از کسانی که شکمشان را از غذای فاسد حفظ می کنند، ولی روح و جانشان را از اندیشه های مسموم محافظت نمی کنند. (امام حسن مجتبی(ع))
* کسی که اندوه و گرفتاری مومنی را برطرف کند، خدا هم گرفتاری و غم های او را برطرف می کند. (امام حسین(ع))
* خیر انسان در این است که با تقوا و خودنگهدار باشد. (امام سجاد(ع))
* هر کس که ظاهرش بهتر از باطنش باشد، ترازوی اعمالش سبک است. (امام محمدباقر(ع))
* تنبلی، به دین و دنیای انسان زیان می رساند. (امام جعفر صادق(ع))
* انسان با ایمان، کم حرف می زند و بسیار کار می کند، ولی آدم منافق، پرحرف و کم کار است. (امام موسی کاظم(ع))
* هر وقت در حضور کسی از او نام می بری، با ادب و احترام حرف بزن. (امام رضا(ع))
* اگر نادان بی اطلاع سکوت کند، مردم دچار مشکل و اختلاف نمی شوند. (امام محمدتقی(ع))
* از کسی که او را آزار داده ای، توقع صمیمیت نداشته باش. (امام علی النقی(ع))
* دوست نادان، مایه رنج انسان است. (امام حسن عسکری(ع))
* کسانی که برای ظهور من، زمان مشخص تعیین کنند، دروغگو هستند. (امام مهدی(ع))
ماجرایی که خواهید خواند، خاطرهای است از جناب حجة الاسلام شیخ حسین انصاریان که در ضمن سخنرانی با عنوان «قیمت عمر» بیان داشتهاند. امیداورم دلتان به ذکر حق همشه لرزان باشد.
یک بار کشاورز بیسوادی را در استان فارس دیدم كه بعد از منبر به من گفت، آیا به من گوش میدهید تا من مطلبی را به شما بگویم؟ گفتم بله، سخنت را بگو. او چنان زیبا مسألة زکات را برای من گفت كه واقعاً برایم لذتبخش بود. او همچنین گفت كه من این را برای شما میگویم تا فردا كه شما به منبر میروی، آن را به مردم بگویی. سخنش این بود: [روی منبر بگو] مردم! این جا منطقة کشاورزی است. آیا شما میدانید، زکات یعنی چه؟ [زکات] یعنی این که بزرگواری به در خانه شما میآید و میگوید، به محضر برویم تا من آن سه هکتار زمینی را كه متعلّق به من است، به نام تو کنم و تو آن را بکاری؛ گندم بکاری؛ جو بکاری؛ برنج بکاری؛ انگور بکاری، و پائیز به پائیز، از این سه هکتار هر چیز برداشت کردی، نود درصدش متعلّق به خودت، زن و بچهات، و ده درصدش را هم به درب خانة من که مالک این سه هکتار هستم و آن را به نام تو کردم، بفرست.
این زمینهایی که در این منطقة ما هست، اینها را ما که نساختهایم، اینها را خدا ساخته است و تنها مدتی در دست پدران ما بود و بعد كه نوبتشان تمام شد و مردند و رفتند گفت: از مردم بپرسید، حالا اگر من ده درصد این بزرگوار را نبرم كه به او بدهم، آیا خائن نیستم؟ خواهند گفت، چرا! اگر بپرسید، ظالم نیستم، خواهند گفت، چرا! چون این زمینهایی که در این منطقة ما هست، اینها را ما که نساختهایم، اینها را خدا ساخته است و تنها مدتی در دست پدران ما بود و بعد كه نوبتشان تمام شد و مردند و رفتند، حالا مثلاً از بابای من پنج هکتار زمین به من رسیده و من هم میمیرم و آنها را میگذارم و میروم. این پنج هکتار متعلّق به پروردگار است و من هم هر سال در آن گندم میکارم و به حکم خدا نود درصدش را خودم میخورم و ده درصدش را هم به صاحب زمین میدهم. آیا چنین كاری کار بدی است؟ سنگین است؟ بعد به مردم بگو: پس چرا زکات نمیدهید؟ آن كشاورز تا سخنش تمام شد، سه و چهار بار از من معذرتخواهی كرد و گفت كه من پدر شهید هستم که تنها فرزندم شهید شد و سواد هم ندارم. من كه از او خوشم آمده بود و میخواستم بیشتر درباره او بدانم، پرسیدم، آن زمان كه از سپاه در خانه شما آمدند و خبر شهادت فرزندتان را به شما دادند، چه عکسالعملی داشتی؟ گفت: از طرف سپاه كسی نیامد. من در زمین خودم داشتم بیل میزدم و آبیاری میکردم كه یک مرتبه متوجّه شدم بچهام دارد شهید میشود، بیل را به زمین گذاشتم و رو به جبهه ایستادم و به پروردگار گفتم، این جنس ناقابل من را از من بخر. بعد دو مرتبه مشغول به كارشدم. شب كه به خانه رفتم، به همسرم گفتم، حسن شهید شده است. گفت، تو از کجا میدانی؟ هنوز كه کسی به در خانه ما نیامده! گفتم، میآیند. یک هفته بعد آمدند و من و مادرش را صدا کردند و ساک بچهام را دادند و گفتند، جنازهاش را آوردیم.
نَظَرُوا إِلى بَاطِنِ الدُّنْیَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلى ظَاهِرِهَا، وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا زمانی که همهی مردم، امروز خود را در دنیا میبینند، آنها دنیا را برای فردایشان میبینند.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ابلیس گفت : پنج چیز است كه نیرنگ من در آن بى اثر است ولى در غیر این پنج مورد، انسانها در چنگال من هستند.
1 - كسى كه از روى نیت پاك به خدا تكیه كند و در همه امور به او توكل نماید.
2 - كسى كه در شبانه روز، ذكر تسبیح بسیار كند.
3 - كسى كه آن چه را كه براى خود مى پسندد و براى مؤ من دیگر بپسندد.
4 - كسى كه در گرفتارى بى تابى نكند.
5 - كسى كه به آن چه خداوند براى او مقدر نموده راضى باشد و براى رزق و روزى غصه نخورد.
افرادی که خوب غذا می خورند، در میان شادترین افراد کره زمین جای می گیرند. با خلق و خوی خوب غذا بپزید و غذا بخورید. هنگامی که در حال خوردن غذایی هستید، مواد موجود در مواد غذایی جذب جریان خون شما می شوند. اگر این وعده ی غذایی سالم باشد، بدن شما از تمام مواد مغذی موجود در آن بهره می برد. آنچه که می خورید بر خلق و خو و انرژی جسمی و روانی تان تاثیر می گذارد. بسیاری از ما آنقدر در این زندگی سریع غرق شده ایم، که شاد زندگی کردن را فراموش کرده ایم؛ آنقدر اضطراب داریم که آرام بودن را فراموش کرده ایم؛ آنقدر نگرانیم که از سالم بودن دور شده ایم؛ از خوشحال بودن ناراحت می شویم؛ از دوست داشتن دیگران می ترسیم؛ و همدردی را مثبت نمی دانیم. آیا بخشی از وجود خود را به گسترش شادی در این زمین اختصاص می دهید؟ ما واقعا به آن نیاز داریم. تنها زمانی که از بودن در این لحظه لذت ببرید، می فهمید چرا آن را زمان حال می دانند و می نامند. از امروز، از زمان حال، لذت ببرید؛ زمان حال به شما می گوید، شاد باشید و بخندید. به گزارش سلامت نیوز به نقل از نیویورک پست، مطالعه ای که به تازگی در بریتانیا انجام شده است، نشان داده که اختصاص زمانی برای گذراندن با خانواده، انسان را شاد و خوشحال می سازد؛ به عنوان مثال، پختن و خوردن یک غذای خانگی با همدیگر. کمی آرام زندگی کنید، با خانواده و دوستان بنشیند و با شادی غذا بخورید. خانواده های محکم و شبکه های اجتماعی، موجب افزایش شادی در انسان ها می شود. افرادی که خوب غذا می خورند، در میان شادترین افراد کره زمین جای می گیرند. با خلق و خوی خوب غذا بپزید و غذا بخورید. هنگامی که در حال خوردن غذایی هستید، مواد موجود در مواد غذایی جذب جریان خون شما می شوند. اگر این وعده ی غذایی سالم باشد، بدن شما از تمام مواد مغذی موجود در آن بهره می برد. آنچه که می خورید بر خلق و خو و انرژی جسمی و روانی تان تاثیر می گذارد. حال می خواهم به چند تا از این غذاهای فوق العاده اشاره کنم؛ اگر در لیست غذایی تان آنها را نمی بینید، از غمگین بودن خود تعجب نکنید!!!
ماهی: همه ی انواع ماهی ها، حاوی سطوح بالایی از اسیدهای چرب امگا-۳ هستند. امگا-۳، سطوح سروتونین را افزایش داده و سبب می شود تا شما احساس فوق العاده ای داشته باشید. سطوح بالای سروتونین، خلق و خو را بهبود داده و به خوب خوابیدن شما کمک می کند؛ اما سطوح پایین آن، باعث احساس افسردگی می شود. پختن و کباب کردن ماهی کار بسیار آسانی است.
سیر: حتما کمی سیر تازه یا سرخ کرده را به وعده های غذایی خود اضافه کنید. سیر انرژی شما را افزایش داده و در برابر انواع بیماری ها مقاوم می سازد.
زنجبیل: مصرف ریشه ی زنجبیل از ابتلاء شما به انواع سرماخوردگی، آنفولانزا و سرفه های آزاردهنده، جلوگیری می کند. پس مصرف آن را فراموش نکنید.
جو دو سر: باید آرام پخته شود. با مصرف این ماده ی غذایی، قدرت تحمل شما زیاد شده و در صبح احساس نشاط خواهید کرد. جو دو سر، متابولیسم بدن شما را به طرز فوق العاده ای افزایش می دهد. افزایش متابولیسم یعنی خداحافظ افسردگی. این ماده ی غذایی، حاوی ویتامین B و مواد معدنی مهمی چون آهن و روی است. این مواد معدنی به سالم ماندن سیستم عصبی بسیار کمک می کند.
انواع توت: توت ها حاوی میزان بالایی آنتی اکسیدان هستند. آنها نه تنها شادی را نصیب شکم شما خواهند کرد، بلکه ذهن و مغز و روح شما را نیز خوشحال خواهند کرد.
آب: ماده ای حیاتی برای مغز شماست، زیرا این مغز است که خلق و خو را تنظیم می کند. تا جایی که کی توانید از نوشیدنی های شیرین دوری کنید و به جای آن آب خود را با چند قطره آب لیمو ترش بنوشید. تاثیرش را پس از نوشیدن درک خواهید کرد!
گردو: در میان مغزها، غنی ترین منبع امگا-۳ در گردو است، که برای سلامت روح و جسم بسیار ضروری می باشد. گردو، همچنین، منبعی غنی از روی است که برای سلامتی عاطفی و ذهنی حیاتی می باشد. مطمئن باشید که با مصرف گردو همیشه لبخند را بر لبان خود خواهید دید..
معاذبن جبل گوید: در حضور رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) در منزل ابوایوب انصارى بودم ، به رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) عرض كردم منظورم از این آیه كه مى فرماید: یوم ینفخ فى الصور فتاتون افواجا. روز قیامت ، در صور دمیده مى شود پس گروه گروه مى آیند چیست ؟!. فرمود: اى معاذ از چیز بسیار بزرگى سوال كردى ، آنگاه قطرات اشك از چشمانش سرازیر گشت و فرمود: در روز قیامت ، ده گروه از امت من ، به گونه هاى مختلف و گروه گروه وارد صحنه مى شوند كه از سایر مسلمانان جدا و مشخص هستند:
1 - گروهى از آن ها بصورت میمونها وارد مى شوند.
2 - گروهى به صورت خوكها.
3 - گروهى به صورت دمرو هستند، پاهایشان در هوا و صورتشان بر زمین كشیده مى شوند.
4 - گروهى كور وارد مى گردند.
5 - گروهى گنگ و كر وارد مى شوند.
6 - گروهى ، زبانشان را مى جوند و چرك دهانشان بیرون مى آید كه بوى آن جمعیت را ناراحت مى كند.
7 - گروهى بدبوتر از مردار گندیده وارد مى گردند.
8 - گروهى لباسهاى آتشین و مس گداخته و چسپان پوشیده و وارد مى شوند.
9 - بعضى با دست و پاى بریده وارد مى گردند.
10 - بعضى در حالى كه آنها را به دارهاى آتشین آویخته اند وارد مى گردند.
اما گروه اول : نمامها (سخن چین ها) مى باشند.
اما گروه دوم : حرام خوارها مى باشند.
اما گروه سوم : ربا خوارها مى باشند.
اما گروه چهارم : آنانى هستند كه در قضا، ظلم مى كنند.
اما گروه پنجم : آنانى هستند كه از خود راضى بوده و به اعمال خود خشنودند،
اما گروه ششم : علما و قاضیانى هستند كه اعمالشان مخالف گفتارشان است .
اما گروه هفتم : كسانى هستند كه همسایگان را اذیت مى كنند.
اما گروه هشتم كسانى هستند كه مخالفت كسى را با رژیم ، به سلطان خبر مى دهند،
اما گروه نهم : آنانى هستند كه به عیاشى و شهوترانى مى پردازند و مانع اداى حق خدا را از اموال خود مى گردند.
اما گروه دهم : آنانى هستند كه متكبر و خودخواه مى باشند.
( داستانهاى صاحبدلان محمد محمدى اشتهاردى
عتیقه فروشى به روستایى رفت ، در خانه یكى از روستائیان ، تغار بسیار زیبایى را دید كه گربه اى در داخل آن نشسته و مشغول آشامیدن آب بود. عتیقه فروش در همان نگاه اول ، ارزش بسیار زیاد تغار را دریافت و تصمیم گرفت بهر قیمتى شده آن را از چنگ مرد روستایى بیرون آورد، نیرنگ عجیبى به كار برد و آن این بود: به مرد روستایى رو كرد و گفت : عموجان ! این گربه را مى فروشى ؟ روستایى جواب داد: بله و بعد قیمت آن را تعیین كرد، و گربه را به عتیقه فروش داد و پول آن را گرفت و گفت : خیرش را ببینى !. عتیقه فروش بى آنكه به تغار زیبا بنگرد، گربه را گرفت و از خانه خارج شد، هنگام خروج ، به مرد روستایى گفت : عموجان این گربه ممكن است در راه تلف شود، اگر ممكن است براى این تغار هم قیمتى تعیین كن تا آن را بخرم و با آن این حیوان زبان بسته آب بدهم . مرد روستایى كه به زرنگى عتیقه فروش پى برده بود، با زیركى خنده اى كرد و گفت : نه عموجان ، من این تغار را نمى فروشم ، اگر بفروشم از نان خوردن مى افتم ، چون تا اینجا دوازده گربه را بوسیله این تغار فروخته ام !!
آرى باید مسلمان ، هشیار باشد و در برابر رندان كهنه كار، كلاه به سرش نرود.
داستانهاى صاحبدلان محمد محمدى اشتهارد
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(دوشنبه) در دیدار هزاران نفر از علما، فضلا، طلاب و قشرهای مختلف مردم قم در سخنان مهمی حادثه نوزدهم دی قم را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا دانستند و با اشاره به نقش «صبر و بصیرت» در موفقیتهای مستمر نظام اسلامی، به تبیین دو عامل مهم ناکارآمدی توطئه های دشمنان و استمرار زنجیره های اقتدار ملت ایران یعنی ایستادگی قاطعانه نظام بر اصول، و حضور هوشمندانه مردم در صحنه پرداختند و تأکید کردند: بر خلاف تصور و تحلیل های جبهه استکبار، نظام جمهوری اسلامی امروز نه تنها در شرایط شع ب ابی طالب نیست بلکه در شرایط بدر و خیبر قرار دارد و به لطف و فضل الهی حضور مردم در انتخابات آینده مجلس به عنوان یکی از مظاهر دخالت مردم در سرنوشت کشور، حضوری پرشور و دشمن شکن خواهد بود و همه مسئولان و نامزدها نیز وظیفه دارند که با پایبندی کامل به قانون، زمینه یک انتخابات سالم و رقابتی را بوجود آورند. در این دیدار که همزمان با سالروز قیام مردم قم در نوزدهم دی سال 1356، برگزار شد، حضرت آیت الله خامنه ای، این حرکت ماندگار مردم قم را به مثابه جرقه ای در فضای بشدت خفقان آمیز و اختناق آور دوران رژیم ستمشاهی دانستند و افزودند: این قیام سرآغاز حوادث گوناگو ن بعدی و سلسله اربعین ها در کشور شد و حادثه نوزدهم دی قم، در واقع زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی، ایستادگی مردم ایران و شکسته شدن ابهت پوشالی امریکا و رژیم صهیونیستی، الگو شدن ملت ایران و در نهایت شکل گیری بیداری اسلامی و حوادث مهم و سرنوشت ساز منطقه بود. ایشان «صبر و بصیرت» را دو عامل مهم برای استمرار موفقیت ها و پیروزیهای ملتها برشمردند و خاطرنشان کردند: ملت ایران تجربه بزرگ موفقیت های ناشی از بصیرت و صبر را در مقابل چشم ملتهای دیگر قرار داده است. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: بصیرت یعنی گم نکردن راه و هدف و گرفتار بیراهه ها نشدن و صبر هم به معن ای ایستادگی قاطعانه نسلهای پی در پی در مسیر است و هنر انقلاب اسلامی این بوده است که مردم در مدت بیش از سی سال، این دو عامل را حفظ کرده اند. حضرت آیت الله خامنه ای تقویت بصیرت و صبر و استمرار موفقیتها و زنجیره های اقتدار ملت ایران در مقابل زورگویی و زیاده خواهی های جبهه کفر و استکبار را منوط به دو عامل دیگر دانستند و افزودند: ایستادگی قاطعانه هویت جمعی نظام اسلامی بر اصول و منحرف نشدن از آنها و همچنین حضور هوشمندانه مردم در صحنه، موجب می شود که هیچیک از توطئه ها و کیدهای دشمن تأثیرگذار نباشند. ایشان با اشاره به تلاش گسترده و متراکم جبهه استکبار به سردمداری امریکا و صهیونیستها برای تضعیف این دو عامل، خاطرنشان کردند: با وجود همه تلاشها، این دو عامل همچنان وجود دارد و به لطف خداوند در آینده هم خواهد بود. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر این دو عامل از هم جدا می شدند، قطعاً، موفقیتهای نظام اسلامی دچار اختلال می شد، زیرا اگر مسئولان و مدیران نظام مصمم باشند اما مردم در صحنه نباشند، کارها پیش نمی رفت، همانگونه که اگر مسئولان و مدیران نظام دچار تردید می شدند، این موضوع در فهم و درک و تصمیم گیری آنان در مقابل لشکر کفر و ضلالت، تأثیرگذار بود و نظام دچار اختلال می شد و به دنبال آن نیز مردم از صح نه خارج می شدند. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به توسل جبهه استکبار به همه ترفندها و روشها برای ایجاد رخنه و تردید در اراده مسئولان و همچنین مأیوس کردن مردم، تأکید کردند: مقامات غربی بارها تکرار کرده اند که هدف از تحریم ها و فشارها بر ضد ایران، خسته و از صحنه خارج کردن مردم و وادار کردن مسئولان به تجدید نظر در محاسبات خود است، اما آنها اشتباه می کنند و به هدف خود نخواهند رسید زیرا این روسیاه های بد محاسبه گر، تصور می کنند نظام اسلامی در شرایط شعب ابی طالب است، در حالیکه ملت ایران امروز در شرایط بدر و خیبر قرار دارد. ایشان افزودند: در شرایطی که مل ت ایران با سرافرازی به بسیاری از مراحل پیروزی دست پیدا کرده است و نشانه های پیروزی های جدید را نیز به چشم می بیند، جبهه استکبار تلاش دارد با ترساندن مردم و مسئولان از تحریم ها، در اراده آنان اختلال ایجاد و مردم را از صحنه خارج کند، در حالیکه ملت ایران این راه پرافتخار را با بصیرت انتخاب کرده است و برای پیمودن آن مجاهدت فراوان کرده و خون عزیزترین های خود را نثار کرده است. رهبر انقلاب اسلامی حرکت مستمر ملت ایران در مسیر رسیدن به قله ها را متوقف ناشدنی خواندند و خاطرنشان کردند: دشمن در حالی قصد دارد در عزم و اراده مردم و مسئولان رخنه ایجاد کند که اقت دار و توانایی های امروز نظام جمهوری اسلامی ایران با 20 و یا 30 سال پیش قابل مقایسه نیست و هیمنه ظاهری جبهه استکبار در سالهای گذشته نیز، اکنون جای خود را به ضعف و ناتوانی روزافزون داده است. حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: اراده مسئولان برای حرکت در مسیر الهی، دین و سعادت دنیا و آخرت، مستحکم است و مردم نیز همواره پای ثابت این حرکت عظیم خواهند بود. ایشان، انتخابات را یکی از عرصه های نمایش حضور مردم دانستند و خاطرنشان کردند: از مدتها قبل، از مرکز و قرارگاه فرماندهی جبهه کفر و استکبار گرفته تا پادوها و پیاده نظام این جبهه در داخل و خارج، تلاش گسترده ای&nbs p; بکار گرفته شده تا حضور مردم در انتخابات مجلس کمرنگ باشد اما به لطف و فضل الهی، حضور مردم در این انتخابات دشمن شکن خواهد بود. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه انتخابات موجب نشاط جدید و دمیده شدن خون تازه در پیکره نظام اسلامی خواهد شد، افزودند: عرصه انتخابات در کنار این ویژگیهای برجسته و مهم، آفت هایی هم دارد که باید مراقب بود این آفت ها پیش نیایند. حضرت آیت الله خامنه ای انتخابات سال 88 را یادآور بهترین و بدترین خاطره ها دانستند و تأکید کردند: بهترین خاطره ها، حضور عظیم و خیره کننده چهل میلیونی مردم در پای صندوقهای رأی بود و بدترین خاطره ها مربوط به «جرزنی های» سیاسی برخی افراد ناباب، نادان و بعضاً معاند، در انتخابات بود. ایشان با تأکید بر اینکه در هر انتخاباتی ممکن است عده ای معترض باشند، خاطرنشان کردند: در چنین شرایطی، قانون، راه را معین کرده است، اما در انتخابات سال 88 عده ای راه قانون شکنی، تحمیل هزینه به کشور و مردم، شاد کردن دشمن، و اجرای برنامه های مورد نظر دشمن را برگزیدند ولی راه به جایی نبردند زیرا مردم در صحنه بودند و تا زمانی که ملت در صحنه است، هیچکس در کشور، نمی تواند، کارهای خلاف قانون را به پیش ببرد. رهبر انقلاب اسلامی قضایای بعد از انتخابات سال 88 را یک تجربه و درس ، خواندند و افزودند: انتخابات مظهر حضور مردم و نتیجه آن، مظهر خواست و رأی مردم است و همه باید به آن احترام بگذارند. حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر لزوم برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی خاطرنشان کردند: رقابت غیر از خصومت و تهمت زنی متقابل است، رقابت به معنای اثبات خود با نفی دیگران نیست. رقابت، دادن وعده های خلاف قانون، برای جلب نظر مردم نیست. ایشان همه مجریان و مسئولان، و نامزدها را به رعایت آداب و شروط انتخابات سالم فراخواندند و افزودند: مجریان برگزاری انتخابات اعم از دولت و وزارت کشور و همچنین شورای نگهبان باید تمام تلاش خود را برای امانت داری رأی مردم و برگزاری انتخاباتی سالم انجام دهند و همه بدانند هیچ چیزی بالاتر از قانون نیست. رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری برگزاری بیش از 30 انتخابات سالم در 32 سال گذشته، خاطرنشان کردند: در انتخابات مختلف، چه در زمان حیات امام (ره) و چه بعد از ایشان، هیچ موردی که انتخابات را ناسالم کرده و یا نتیجه آنرا تغییر داده باشد، وجود نداشته و همان رأی و انتخاب مردم، واقع شده است. حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنان خود نکاتی را درخصوص نامزدهای انتخابات گوشزد کردند و از همه مردم خواستند این نکات را به دقت دنبال کنند. ایشان افزودند: نامزدها باید با قص� � خدمت وارد عرصه انتخابات شوند زیرا اگر کسانی با هدف قدرت طلبی و بدست آوردن ثروت و یا انگیزه های ناسالم دیگر وارد انتخابات شوند، به مردم و کشور خدمت نخواهند کرد. رهبر انقلاب اسلامی، ارتباط نامزدها با مراکز ثروت و قدرت را بسیار مخرب دانستند و خاطرنشان کردند: این، همان شیوه ای است که در باصطلاح دموکراسی های دنیا بویژه در امریکا مرسوم است و نامزدها با حمایت مالی کمپانی ها، شرکتها و افراد ثروتمند، وارد انتخابات می شوند و بعد از پیروزی در انتخابات نیز وامدار این افراد هستند و به جای خدمت به مردم، در جهت منافع صاحبان قدرت و ثروت، قانون وضع می کنند. � �ضرت آیت الله خامنه ای استفاده از بیت المال برای انتخابات را یکی دیگر از نکاتی دانستند که مردم باید بشدت در مورد آن حساس باشند. ایشان افزودند: استفاده از بیت المال در انتخابات اشکال مضاعف دارد، ضمن آنکه هر فردی را هم نمی توان براحتی متهم به اینگونه مسائل کرد. ایشان مردم را به دقت و حساسیت در انتخاب نامزدها فراخواندند و تأکید کردند: برای تشخیص درست دو راه وجود دارد : یا انسان خودش تحقیق کند و به نتیجه برسد و یا استفاده از نظرات افرادی که بین انسان و خدا حجت ایجاد می کنند. رهبر انقلاب اسلامی اظهار امیدواری کردند با لطف خداوند و حضور پرشور مردم و انت� �اب درست آنان، مجلسی در شأن نظام اسلامی تشکیل شود. حضرت آیت الله خامنه ای، انتخابات مجلس را برای ملتهای اسلامی نیز مهم و تأثیرگذار خواندند و افزودند: به همین دلیل است که دستگاههای خبیث استکبار اعم از امریکا، انگلیس ، صهیونیستها و دیگران تلاش دارند تا این انتخابات را مخدوش و برای ملتهای دیگر مأیوس کننده جلوه دهند. ایشان تأکید کردند: ملت ایران در زمینه انتخابات و انقلابی بودن، پیشکسوت ملتها است و قطعاً نگاه ملتهای دیگر ، به این انتخابات دوخته شده است.
پسرک در بسترش دراز کشیده بود طوری که معلوم نبود خواب است یا بیدار.
پسری شانزده هفده ساله بود. در بستر بیماری افتاده بود طوری که هر لحظه امید به زنده ماندنش کمتر می شد. ناگهان صدایی شنید، صدایی مبهم ... صدا می گفت: «با ایشان کاری نداشته باشید، ایشان پدر محمد تقی است» در همان حال از هوش رفت.
مادرش فکر کرد از دنیا رفته اما بعد از مدتی از خواب بیدار شد. کم کم حالش روبه بهبود می رفت تا اینکه حالش کاملا خوب شد. سرحال و سالم ... انگار نه انگار که به مریضی بسیار خطرناکی مبتلا شده بود! از این ماجرا چند سالی می گذرد وپسرک دیروز به جوانی با نشاط مبدل می شود.
او در شهر فومن زندگی می کرد. هر قدر سنش بالاتر می رفت در بین مردم معتمدتر می شد مثل بقیه مردها برای خودش کسب و کاری دست و پا کرده بود... اما اگر فرصتی دست می داد امور مردم را هم رتق و فتق می کرد. مردم آنقدر به او اعتماد پیداکرده بودند که اسناد مهم و قباله¬ها با گواهی او ارزش پیدا می¬کرد انگار خدا می خواست که او با این کارها روحش را پرورش دهد و لباس نفسش را از چرک و گناه پاک کند جوان فومنی با اینکه سرش خیلی شلوغ بود اما گهگاهی سری به دفتر شعرهایش هم می زد متوجه شده بود که خدا ذوق و قریحه خاصی برای سراییدن شعر به او عطا کرده است به همین خاطر دفتر شعری درست کرده بود تا هر وقت روح و جانش در غم مصیبت اهل بیت ماتم گرفت و اندک حالی پیدا کرد،
مرثیه¬هایی برای اهلبیت بسراید در میان همه مرثیه های زیبایش، مراثی که در مصیبت اباعبدالله الحسین علیه السلام می سرود، جانگداز تر بود آن موقع خبرنداشت... آنچه می سراید، آنقدر زیبا و اثرگذار خواهد شد که پنجاه سال دیگر نیز مداحان آن دیار همچنان در عزاداری های مردم فومن مرثیه¬هایش را به کار می برند. یادش رفته بود...سخنی که در خواب به او گفته شده بود را از خاطر برده بود تصمیم گرفت ازدواج کند
حاصل ازدواجش پنج فرزند بود... چهار فرزند به دنیا آمده بود و او خوابش را از یاد برده بود مگر نباید نام پسرش را محمد تقی می¬گذاشت؟ فرزند اول را به یاد پدر مهدی نامید فرزند دوم، دختر بود ... و فرزند سوم را محمد حسین می نامد با به دنیا آمدن فرزند چهارم به یاد خواب سالهای نوجوانی اش می افتد...آن وقت که به مریضی لاعلاجی مبتلا بود و در بستر مرگ افتاده بود... ای دل غافل!
تازه به یاد جمله ای که به او گفته شده بود افتاد... با به دنیا آمدن فرزند چهارم که اتفاقا نوزادی پسر بود، او را محمد تقی نامید محمد تقی عمرش زیاد به دنیا نیست در دوران کودکی اش در حوض آب می افتد و خفه می شود محمد تقی، فرزند دلبندش از بین می¬رود ولی خدا یک بار دیگر به او و همسرش عنایت می کند و مادر محمدتقی باردار می¬شود... همسرش باردار شده ولی او در شگفت است که مگر به او نگفته بودند که نام پسرت را محمدتقی بگذار! پس این چه تقدیری بود برای این کودک؟ بالاخره زمان تولد پنجمین فرزند فرا می رسد عجیب بود... این فرزند هم پسر بود! اندکی فکر می¬کند و پس از مدتی تامل، نام این فرزند را هم «محمدتقی» می¬گذارد. محمدتقی برخلاف خواهر و برادرانش زیاد اهل بازی های کودکانه نبود. مادر وقتی نگاهش می کرد که چقدر اعمال و رفتارش با بچه های دیگر فرق دارد! فهمیده بود که او روحی بزرگ دارد و مطمئنا انسان بزرگی خواهد شد. آن روز کربلایی محمود بهجت که از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود، خبر نداشت که خدا به او فرزندی عطا کرده که روزگاری یکی از مردان نامی دینی و علمی خواهد شد. فرزند صالحی به نام آیت الله محمد تقی بهجت.